شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

سه پلشک آید و زن زاید ومیهمان برسد

سه پلشک آید و زن زاید ومیهمان برسد
عمه از قم برسد، خاله ز کاشان برسد

خبر مرگ عمقلی برسد از تبریز
نامه‌ی رحلت دائی ز خراسان برسد

صاحب خانه و بقال محل از دو طرف
این یکی رد نشده، پشت سرش آن برسد

طشت همسایه گرو رفته و پولش شده خرج
به سراغش زن همسایه شتابان برسد

هم بلایی به زمین می‌رسد از دور سپهر
بهر ماتمزده‌ی بی سر و سامان برسد

اکبر از مدرسه با دیده‌ی گریان آید
وز پی‌اش فاطمه با ناله و افغان برسد

این کند گریه که من دامن و ژاکت خواهم
آن کند ناله که کی گیوه و تنبان برسد

کرده تعقیب ز هر سوی، طلبکار مرا
ترسم آخر که ازین غم به لبم جان برسد

گاه از آن محکمه آید پی جلبم مأمور
گاه از این ناحیه آژان پی آژان برسد

من در این کشمکش افتاده که ناگه میراب
وسط معرکه، چون غول بیابان برسد

پول خواهند زمن، من که ندارم یک غاز
هر که خواهد برسد، این برسد، آن برسد

من گرفتار دو صد ماتم و روحانی گفت
سه پلشک آید و زن زاید و میهمان برسد

 

غلامرضا روحانی

 

سید غلامرضا روحانی متخلص به اجنه، دهم ذیحجه‌ی سال 1314 هـ.ق مطابق با 21 اردیبهشت سال 1276 ش در مشهد به دنیا امد.
پدرش میرزا سید شکرالله خان متخلص به آزادی بود و جدش میرزا سید محمد تفرشی متخلص به علی، هر دو شاعر و از منشیان زمان قاجار .
غلامرضا از نوزده سالگی به سرودن شعر پرداخت. در تهران زندگی می‌کرد و مشاغل دولتی او، در وزارت دارائی (اداره مالیه آن روز)، و شهرداری (بلدیه‌ی آن روز) بود.
بیست و یک سال داشت که سرودن شعر فکاهی را آغاز کرد و شعرهایش در نشریات: گل زرد، امید، نسیم شمال، ناهید، توفیق و فکاهی نامه‌های دیگر چاپ شد.
در سال 1300 به عضویت انجمن ادبی ایران درآمد. این انجمن ابتدا در منزل شیخ‌الرئیس افسر و بعدها در منزل استاد محمد علی ناصح برقرار گردید. در سال 1302 به همکاری با بعضی کلوپهای نمایش و موسیقی، از جمله جامعه‌ی باربد پرداخت که استاد اسماعیل مهرتاش مؤسس آن بود. روحانی شهرهای زیادی برای نمایشنامه‌ها و پیش پرده‌ها سرود که بیشتر، درونمایه فکاهی داشت و بسیاری از آنها بر سر زبانها افتاد.
در سال 1313 مجموعه‌ای از شعرهایش با نام «طلیعه‌ی فکاهیات روحانی» با مقدمه سید محمد علی جمال‌زاده چاپ شد و در سال 1343 کلیات آثار او با مقدمه استاد جمال‌زاده منشر گردید.
سید غلامرضا روحانی سرانجام در شهریور سال 1364 ش. در هشتاد و هفت سالگی در تهران درگذشت.
استاد جمال‌زاده او را رئیس طایفه‌ی فکاهی سرایان می‌نامد. ملک‌الشعرای بهار در شعری، به دنبال ایرج میرزا و سید اشرف‌الدین گیلانی (نسیم شمال) از او نام می‌برد.
روحانی به زبان مردم کوچه و بازار می‌سرود و تکیه کلامها، اصطلاحات و ضرب‌المثلهای معمول زندگی روزمره را به کار می‌برد در عین حال، از رکیک گویی نیز پرهیز داشت. آثار او، از جهت آشنایی با زبان مردم دوران خودش و فرهنگ لغات عامیانه، بسیار قابل توجه است و آیینه تمام نمای گفتار، کردار و پندار توده‌ی مردم در زمان خودش است. او، به بدیع، عروض و قافیه احاطه‌ی کامل داشت و آن‌ها را بدرستی در اشعارش به کار می‌گرفت، با شیوه‌ای که به سادگی و روانی آثارش نیز لطمه ای وارد نیاید.

نظرات 3 + ارسال نظر
طهران یکشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:14 ق.ظ http://inja-tehroone.blogfa.com/

ممنون از اطلاعاتی که ارائه کردی

ایشان ار جمله شاعرانی هستند که اشعارشان از خودشان معروف تر است.

نورا سه‌شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1398 ساعت 09:14 ب.ظ

بسیار زیبا . ممنون

غیبی شنبه 13 دی‌ماه سال 1399 ساعت 02:26 ب.ظ

خوب بود عالی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد