شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

برای گیسوانش...

به چه مانند کنم موی پریشان تو را؟
به دل تیره شب؟ به یکی هاله ی دود
یا به یک ابر سیاه که پریشان شده و ریخته بر چهره ی ماه
به نوازشگر جان
یا به لطفی که نهد گرم نوازی در سیم یا بدان شعله ی شمعی که بلرزد ز نسیم
به چه مانند کنم حالت چشمان تو را
به یکی نغمه ی جادویی از پنجه ی گرم
به یکی اختر رخشنده به دامان سپهر
یا به الماس سیاهی که بشویند اش در جام شراب
به زلهای نوازشگر حافظ در شب
یا به سرمستی طغیانگر دوران شباب
به چه مانند کنم سرخی لبهای تو را؟
به یکی لاله ی شاداب که بنشسته به کوه
به شرابی که نمایان بود از جام بلور
به صفای گل سرخی که بخندد درباغ
به شقایق که بود جلوه گر بزم چمن
یا به یا قوت درخشانی در نور چراغ
مرمر صاف تن ات را به چه مانند کنم؟
به بلوری رخشان
یا به پاکی و دل انگیزی برف
به یکی ابر سپید
یا به یک مخمل خوش رنگ نوازشگر گم
به یکی چشمه ی نور
یا به سیمای گل انداخته از دولت شرم
به پرندی که کند جلوه گری در مهتاب
به گل یاس که پاشیده بر آن پرتو ماه
یا به قویی که رود نرم و سبک در دل آب
به چه مانند کنم؟
من ندانم
به نگاهی تو بگو-
به چه مانند کنم
نظرات 2 + ارسال نظر
فرانک شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1387 ساعت 03:07 ب.ظ http://faranak-kamandloo@blogsk.com

من ندانم ..

ایمان رستگار جمعه 15 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:35 ق.ظ

قدم می گذارم
در کوچه پس کوچه های شهر
و فریاد می زنم
عشق را فراموش کرده ام
در برابر آینه می ایستم
غرق می شوم در رویاهای از دست رفته
آری ، من عشق را فراموش کرده ام
اما نگاه خسته ی تو را فراموش نکرده ام
عشق را فراموش کرده ام
اما آن پرنده ی کوچک را به خاطر دارم
که پرواز می کند
در آسمان رویاهای از دست رفته
عشق را فراموش کرده ام
اما من دخترک کوچک را فراموش نکرده ام
که نگاه خسته اش رویاها را از یاد برده است
به پرواز در می آیم به همراه پرنده ی خسته
تا فریاد بزنم عشق گم شده ی خویش را
آیا کسی نیست که عشق گمشده ی مرا دیده باشد؟
در کوچه پس کوچه های شهر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد