شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

برای او که در غربت لحظه ای فراموشم نکرد - از زبانش

 در یک شب غمبار به من گفت :لعنت به سفر باد که هر چه کرد با من این سفر کرد...

 

 

 بعد از سفری بی عشق از حادثه می آیم
با شوق تو می رفتم بی وسوسه می آیم  


یک قلب ترک خورده سوغات محبت بود
پاداش دل ساده نیرنگ و خیانت بود  


من از تو چه سر بودم ای بی نفس کمرنگ
من حادثه ی روزم تو شب زده ی دل سنگ  


خاکستر جا مانده از فاجعه ی ققنوس
اندوه شب سربی در با ور یک فانوس  


درعشق تو فرسودم پایان قشنگی بود
مزد همه ی خوبیم افسوس دورنگی بود
 

ای از غم من سرخوش شکم به یقین خشکید
محکوم عذابی تو در دایره ی تمدید  


لایق تر از این بودم عشق تو حماقت بود
یک عمر هدررفته تاوان رفاقت بود  ...

 

متاسفانه شاعر را نمی شناسم

نظرات 6 + ارسال نظر
حسین از سوئیس یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:47 ب.ظ

آتش به دلم زد این شعر
این وبلاگ محشره

غریبه یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:48 ب.ظ

این وبلاگ اولین سایتیه که من هر روز می خونمش

نیازی از آلمان یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:51 ب.ظ

تبریک میگم به خاطر این ذوق و شناخاتتون نسبت به ادبیات ایرانی ما در انجمن ادبیات هامبورگ منتظر شعر های زیباتون هستیم

فرح از شیراز یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 10:56 ب.ظ

واااای چقدر این شعر قشنگ بود
ممنون
ادامه بدبد لطفا

صابر یکشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1387 ساعت 11:00 ب.ظ

این همه شعر قشنگ را از کجا میارین؟

حرفه ای ترین جامعه مجازی ایرانی ها دوشنبه 1 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 12:00 ب.ظ http://www.oko.ir

جای قلم توانای شما در حرفه ای ترین جامعه مجازی ایرانی ها خالی ست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد