س س سردم شده

جوّ احساس تو برفی ست من اما داغم

این چه سری یت که در مرکز سرما داغم 

 

من پسر خوانده ی هذیانم و ته مانده ی شب

آتشم آتشم آتش که سرا پا داغم 

 

این پدر سوخته دل را به تو دادم شاید

یخ احساس تو را آب کند تا داغم 

 

من چرا این همه امروز به خود می پیچم

س س سردم شده اما چ چرا دا داغم!! 

 

اگر امروز به فردا برسد می فهمم

چه بلایی به سرم آمده حالا داغم 

 

غزلم شروه درد است که گرم است هنوز

جو احساس تو برفی ست من اما داغم 

 

هادی حسنی