چون چراغ لاله سوزم د رخیابان شما

چون چراغ لاله سوزم د رخیابان شما
ای جوانان عجم! جان من و جان شما1

غوطه ها زد در ضمیر زندگی اندیشه ام
تا به دست آورده ام افکار پنهان شما2

مهر و مه دیدم، نگاهم برتر از پروین گذشت
ریختم طرح حرم در کافرستان شما3

تا سنانش تیزتر گردد، فرو پیچیدمش
شعله ای آشفته بود اندر بیابان شما4

فکر رنگینم کند نذر تهیدستان شرق
پاره ی لعلی که دارم از بدخشان شما5

می رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند
دیده ام از روزن دیوار زندان شما

حلقه گرد من زنید ای پیکر آب و گل!
آتشی در سینه دارم از نیاکان شما6

اقبال لاهوری

پانوشت:
1- چراغ لاله: نوعی چراغ با شوعدان که شیشه ای بلند و استوانه ای و تقریباً شکل گلبرگ های گل لاله دارد، عجم: غیر عرب، ایرانی
2- ضمیر: باطن
3- پروین: خوشه ی پروین، صورتی فلکی مرکب از شش ستاره ی قابل رویت و چندین ستاره ی دیگر که با چشم دیده نمی شود
4- سنان: سرنیزه
5- بدخشان: منطقه ای در افغانستان

 

علامه اقبال لاهوری شاعر معروف پاکستانی به ایران نیامده و تنها از راه خواندن آثار شیرین فارسی، آثاری به جاودانه به فارسی آفریده است. اندیشه ی محوری اقبال در اشعارش فلسفه ی «بازگشت به خویشتن» و مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب است. شعر او دارای ذوق عرفان و اندیشه های عمیق است. وی در انگلستان و آلمان تحصیل کرد و غرب را خوب می شناخت اثارش عبارتند از: پیام شرق، اسرار و رموز، ارمغان حجاز و......