این هم از طرف پریسا خانم

برو ای یار که ترک تو ستمگر کردم
حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم
 

عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
ساده دل من که قسم های تو باور کردم

به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود
زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم

تو شدی همسر اغیارو من از یار ودیار
گشتم آواره و ترک سرو همسر کردم
.
زیر سر بالش دیباست تو را کی دانی
که من از خار و خس بادیه بستر کردم
.
در و دیوار به حال دل من زار گریست
هر کجا ناله ی ناکامی خود سر کردم
.
پس از این گوش فلک نشنود افغان کسی
که من این گوش ز فریادو فغان کر کردم
.
ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در
دیده را حلقه صفت دوخته بر در کردم

 

شهریار