برای گیسوانش...
به چه مانند کنم موی پریشان تو را؟
به دل تیره شب؟ به یکی هاله ی دود
یا به یک ابر سیاه که پریشان شده و ریخته بر چهره ی ماه
به نوازشگر جان
یا به لطفی که نهد گرم نوازی در سیم یا بدان شعله ی شمعی که بلرزد ز نسیم
به چه مانند کنم حالت چشمان تو را
به یکی نغمه ی جادویی از پنجه ی گرم
به یکی اختر رخشنده به دامان سپهر
یا به الماس سیاهی که بشویند اش در جام شراب
به زلهای نوازشگر حافظ در شب
یا به سرمستی طغیانگر دوران شباب
به چه مانند کنم سرخی لبهای تو را؟
به یکی لاله ی شاداب که بنشسته به کوه
به شرابی که نمایان بود از جام بلور
به صفای گل سرخی که بخندد درباغ
به شقایق که بود جلوه گر بزم چمن
یا به یا قوت درخشانی در نور چراغ
مرمر صاف تن ات را به چه مانند کنم؟
به بلوری رخشان
یا به پاکی و دل انگیزی برف
به یکی ابر سپید
یا به یک مخمل خوش رنگ نوازشگر گم
به یکی چشمه ی نور
یا به سیمای گل انداخته از دولت شرم
به پرندی که کند جلوه گری در مهتاب
به گل یاس که پاشیده بر آن پرتو ماه
یا به قویی که رود نرم و سبک در دل آب
به چه مانند کنم؟
من ندانم
به نگاهی تو بگو-
به چه مانند کنم