موج شراب و موج آب بقا یکی است
هرچند پرده هاست مخالف، نوا یکی است
خواهی به کعبه روکن و خواهی به سومنات
از اختلاف راه چه غم، رهنما یکی است
این ما و من نتیجـﮥ بیگانگی بود
صد دل به یکدگر چو شود آشنا، یکی است
در چشمِ پاک بین نبوَد رسمِ امتیاز
در آفتاب، سایـﮥ شاه و گدا یکی است
بی ساقی و شراب، غم از دل نمی رود
این درد را طبیب یکی و دوا یکی است
از حرفِ خود به تیغ نگردیم چون قلم
هرچند دل دو نیم بود، حرف ما یکی است
صائب شکایت از ستم یار چون کند؟
هر جا که عشق هست، جفا و وفا یکی است
صائب تبریزی
میرزا محمد علی صائب تبریزی (تبریز 1010- اصفهان 1088 ق) از شاعران بزرگ زبان فارسی است. پدر وی از بازرگانان معروف تبریز بود که در عهد شاه عباس به اصفهان کوچید. صائب دراوایل جوانی سفری به مکه کرد و بعد به هندوستان عزیمت نمود. چندی در کابل اقامت کرد و مورد توجه ظفرخان والی آنجا واقع گشت و به همراهی او به دربار شاه جهان رفت و نزد آن پادشاه تقرب یافت. پس از مدتی به اصفهان بازگشت و به دربار شاه عباس پیوست و سمت ملک الشعرایی یافت. صائب بزرگ ترین نمایند ﮤسبک هندی درشاخـﮥ ایرانی آن است و بعضی ابیات او حکم مثل سایر را دارد.