شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

تصویر زن

در سردر کاروانسرایی
تصویر زنی به گچ کشیدند
ارباب عمائم این خبر را
از مخبر صادقی شنیدند 

گفتند که واشریعتا خلق
روی زن بی نقاب دیدند
آسیمه سر از درون مسجد
تا سردر آن سرا دویدند 

ایمان و امان به سرعت برق
می رفت که مؤمنین رسیدند
این آب آورد آن یکی خاک
یک پیچه ز گِل بر او بریدند 

ناموس به باد رفته ای را
با یک دو سه مشت گِل خریدند
چون شرع نبی ازین خطر جَست
رفتند و به خانه آرمیدند 

غفلت شده بود و خلق وحشی
چون شیر درنده می جهیدند
بی پیچه زن گشاده رو را
پاچین عفاف می دریدند 

لبهای قشنگ خوشگلش را
مانند نبات می مکیدند
بالجمله تمام مردم شهر
در بحر گناه می تپیدند 

درهای بهشت بسته می شد
مردم همه می جهنمیدند
می گشت قیامت آشکارا
یکباره به صور می دمیدند 

طیر از وکرات و وحش از حجر
انجم ز سپهر می رمیدند
این است که پیش خالق و خلق
طلاب علوم روسفیدند 

با این علما هنوز مردم
از رونق ملک ناامیدند 
ایرج میرزا
نظرات 3 + ارسال نظر
ع.م شنبه 18 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:05 ب.ظ

عالی!!!

شاکری یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:09 ب.ظ http://ghodsi51.blogfa.com

مردم همه می جهنمیدند.....
این است که پیش خالق و خلق
طلاب علوم روسفیدند.............

نیلو جمعه 12 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:53 ب.ظ

ای کاش مردمان در خلقت هستی فقط تن نمی دیدند
روح خالقم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد