شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

این هم از طرف پریسا خانم

برو ای یار که ترک تو ستمگر کردم
حیف از آن عمر که در پای تو من سر کردم
 

عهد و پیمان تو با ما و وفا با دگران
ساده دل من که قسم های تو باور کردم

به خدا کافر اگر بود به رحم آمده بود
زان همه ناله که من پیش تو کافر کردم

تو شدی همسر اغیارو من از یار ودیار
گشتم آواره و ترک سرو همسر کردم
.
زیر سر بالش دیباست تو را کی دانی
که من از خار و خس بادیه بستر کردم
.
در و دیوار به حال دل من زار گریست
هر کجا ناله ی ناکامی خود سر کردم
.
پس از این گوش فلک نشنود افغان کسی
که من این گوش ز فریادو فغان کر کردم
.
ای بسا شب به امیدی که زنی حلقه به در
دیده را حلقه صفت دوخته بر در کردم

 

شهریار

تقدیم به دوست و همکار خوش ذوقم علی آقا اسلامی

مایه‌ی حسن ندارم که به بازار من آئی
جان فروش سر راهم که خریدار من آئی

 
ای غزالی که گرفتار کمند تو شدم باش
تا به دام غزل افتی و گرفتار من آئی


گلشن طبع من آراسته از لاله و نسرین
همه در حسرتم ای گل که به گلزار من آئی


سپر صلح و صفا دارم وشمشیر محبت
با تو آن پنجه نبینم که به پیکار من آئی


صید را شرط نباشد همه در دام کشیدن
به کمند تو فتادم که نگهدار من آئی


نسخه‌ی شعر تر آرم به شفاخانه‌ی لعلت
که به یک خنده دوای دل بیمار من آئی


روز روشن به خود از عشق تو کردم چو شب تار
به امیدی که تو هم شمع شب تار من آئی


گفتمش نیشکر شعر از آن پرورم از اشک
که تو ای طوطی خوش لهجه شکر خوار من آئی


گفت اگر لب بگشایم تو بدان طبع گهربار
شهریارا خجل از لعل شکربار من آئی

اثر شهریار