شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

امشب همه غم های عالم را خبر کن !

امشب همه غم های عالم را خبر کن !

بنشین و با من گریه سر کن، گریه سر کن !

ای میهن، ای انبوه اندوهان دیرین !
ای چون دل من، ای خموش گریه آگین !
در پرده های اشک پنهان، کرده بالین !
ای میهن، ای داد !
از آشیانت بوی خون می آورد باد !
بربال سرخ کشکرت پیغام شومی است !
آنجا چه آمد بر سر آن سرو آزاد ؟
ای میهن، ای غم !
چنگ هزار آوای بارانهای ماتم !
در سایه افکند کدامین ناربن ریخت
خون از گلوی مرغ عاشق ؟
مرغی که می خواند
مرغی که می خواست
پرواز باشد …
ای میهن، ای پیر
بالنده ی افتاده، آزاد زمینگیر !
خون می چکد اینجا هنوز از زخم دیرین تبرها .
ای میهن ! در اینجا سینه ی من چون تو زخمی است ...
در اینجا، دمادم دارکوبی بر درخت پیر می کوبد ،
دمادم، دمادم ...


ه . ا . سایه

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:51 ب.ظ

سلام .شعر خیلی قشنگی بود

امیر کاظمی دوشنبه 29 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:12 ق.ظ

دلا دیدی که خورشید ازشب سرد
چو آتش سر ز خاکستر بر آورد
زمین و آسمان گلرنگ و گلگون
جهان دشت شقایق گشت ازین خون
نگر تا این شب خونین سحر کرد
چه خنجر ها که از دل ها گذر کرد
زهر خون دلی سروی قد افراشت
ز هر سروی تذروی نغمه برداشت
صدای خون در آواز تذرو است
دلا این یادگار خون سرو است

شاکری یکشنبه 1 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:31 ب.ظ http://ghodsi51.blogfa.com

ای میهن، ای غم........
چنگ هزار آوای بارانهای ماتم.........
زیبا بود.

فائزه دوشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:48 ب.ظ http://kashkool92.blogfa.com

وبلاگ قشنگی داری .به من هم سر بزن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد