شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

مرا قلاش می خوانند

مرا قلاش می خوانند هستم

من از دردی کشان نیم مستم

 

نمی گویم ز مستی توبه کردم

هر آن توبه که زان کردم شکستم

 

ملامت آن زمان بر خود گرفتم

که دل در مهر آن دلدار بستم

 

من آن روزی که نام عشق بردم

ز بند ننگ و نام خویش رستم

 

نمی گویم که فاسق نیستم من

هر آن چیزی که می گویند هستم

 

ز زهد ونیک نامی عار دارم

من آن عطار دردی خوار مستم

اثر :عطار

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد