شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

شعر و ادبیات

اینجا فقط با دل وارد شوید

اسب سفید بال دار

 


پرواز می کند در برابر چشمانت
اسب سفید بال دار
اوج می گیرد
تا فتح کند قله ی سرنوشت را
قله ای که نابود کرد
آرزو های کوچک پسرک را 

 


اسب سفید بال دار
فتح می کند
افق چشمانت را
چشمان زیبایی
که من را به بند عشق می کشد
عشق را دوست نمی دارم
اما من را به بند خود کشیده است
و دیگر فرار برایم بی معنی است 

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
حمید رضا شنبه 6 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 05:04 ب.ظ

چرا بر خلاف رویه سابق اسم شاعر را نمی نویسید

ده بزرگی شنبه 6 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 05:07 ب.ظ

وای وای این پستت معرکه بود

جوان پیر مانده شنبه 6 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 05:28 ب.ظ

من روزگاری شاهد ربوده شدن معشوقه ام بودم
این شعر و عکسهای زیبا مرا به یاد آن روزگاران انداخت

آوخ...

غریبه شنبه 6 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 05:37 ب.ظ

آفرین
شعر زیبا و عکسهای زیبا

ایمان رستگار یکشنبه 7 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 10:35 ق.ظ

به افق نگاه می کنم
و می بینم غروب زیبای خورشید را
غروبی که همراه خود می برد
چشمان من را
به افق نگاه می کنم
و پرندگان زیبایی را می بینم
که می شکافند آسمان آبی را
و با بال هایشان نوازش می دهند
آسمان را
به افق نگاه می کنم
چمنزار وسیع را می بینم
که با دست های ازهم گشوده پروانه های کوچک را
درآغوش می گیرد
به افق نگاه می کنم
و عشق را می بینم که به سویم پرواز می کند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد