امشب سبکتر میزنند این طبل بیهنگام رایک لحظه بود این یا شبی کز عمر ما تاراج شدهم تازه رویم هم خجل هم شادمان هم تنگ دلگر پای بر فرقم نهی تشریف قربت میدهیچون بخت نیک انجام را با ما به کلی صلح شدسعدی علم شد در جهان صوفی و عامی گو بدان | | یا وقت بیداری غلط بودست مرغ بام راما همچنان لب بر لبی نابرگرفته کام راکز عهده بیرون آمدن نتوانم این انعام راجز سر نمیدانم نهادن عذر این اقدام رابگذار تا جان میدهد بدگوی بدفرجام راما بت پرستی میکنیم آن گه چنین اصنام را |
خیلی زیبا بود......